داستان باران آرام باش ، توکل کن ، تفکر کن ، سپس آستینها را بالا بزن ، آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است |
|||||||||||||||||
شنبه 8 شهريور 1393برچسب:, :: 9:7 :: نويسنده : باران
سلام من و سمیرا پنج شنبه رفتیم سینما و فیلم شهرموشها2 را دیدیم. خیلی زیبا بود بعد هم رفتیم کافی شاپ اخری توی یوسف آباد و کلی چیزای خوشمزه خوردیم. خیلی خوب بود. من سمیرا رو خیلی دوست دارم. خیلی زیاد نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آرام باش و آدرس story-of-baran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|